آردین و آویناآردین و آوینا، تا این لحظه: 10 سال و 16 روز سن داره

خاطرات دخترانه و پسرانه های من

من آوینا هستم خاطرات خودم و داداشم رو تو این وبلاگ ثبت می کنم

بابا در اراک دو قلو ها در خونه مامان نسرین

امروز بابا رفت ماموریت کاری اراک و من و آردین رفتیم خونه مامان نسرین.من خونه مامان نسرین رو خیلی دوست دارم چون با گوشی مامان نسرین بازی می کنم و مامان نسرین غذاهای خوشمزه درست می کند ...
25 آبان 1401

آردین عمامه بسر

چند ماه پیش آردین رفته بود دستشویی حواسش نبود افتاد سرش شکست ما هم آردین رو بردیم دکتر، سرش رو بخیه زدیم پانسمان کردیم. انگار آردین عمامه به سر شده ،دلم براش سوخت. ...
20 آبان 1401

سرما خوردم

امروز دقیقا سومین روز است سرما خوردم،چه حسی بدی است باید یه کم استراحت کنم تا حالم خوب بشه. ...
20 آبان 1401

من ،آردین و عروسک

دیروز تو اتوبان بابایی تهران داشتیم می رفتیم دیدیم یک عروسک ما رو به دیدن  نمایشگاه گل دعوت می کند بابای من نگه داشت تا ما عکس با عروسک بگیریم ‌‌. ...
19 آبان 1401

آوینا ماه شب چهارده

امروز ماه شب چهارده در اومده ،بابام میگه آوینا تو مثل ماه شب چهارده هستی ،من چیزی متوجه نشدم چرا اینو میگه ،اما فکر کنم چیز خوبیه ،چون حس خوبی نسبت بهش دارم! ...
17 آبان 1401